* قطعاً خود مرحوم کافی بهعنوان یک شخصیت ویژه، شایسته توجه است، اما آیا شما خلأیی در جامعه تبلیغی احساس کردید که به سراغ این سوژه رفتید؟
هر چند در عرصه تبلیغ، فعالیتهای خوبی انجام میشود؛ هم در سطح کلان و هم توسط طلبهها در میان مردم، اما در مجموع، تبلیغ به نسبت آنچه انتظار میرفته رشد نداشته است؛ در گذشته و زمانی که روحانیت موقعیت فعلی را نداشت، حرکتهای بزرگی انجام میشد و اگر بخواهیم امکانات و موقعیت فعلی را در نظر بگیریم باید اتفاقات بهتری رخ میداد. همین امروز در خیلی جاها کمبود احساس میشود و افرادی هستند که هیچ آشنایی با دین ندارند. سر صحنه سریال پردهنشین که با عوامل ساخت برخورد داشتم، خیلی از آنها بسیاری از مفاهیم اولیه برایشان تازه بود؛ انگار اصلاً کسی با آنها صحبت نکرده بود.
* این به ساز و کار و سازمانهای متولی برمیگردد یا به خلقیات طلاب و روحانیون؟
هر دو طرف مسئولیت خودشان را دارند؛ هم مسئولان نسبت به دیگر حوزهها، آنطور که باید در بحث تبلیغ سرمایهگذاری نکردهاند و هم خود طلبهها؛ اگر چه هر کس تلاش خودش را میکند. زمانی در نبود امکانات، امثال کافی فعالیت کردند؛ امروز هم برخی طلبهها خودجوش کارهایی انجام میدهند اما هنوز پس از 40 سال از پیروزی انقلاب یکی مثل آقای کافی نداریم. این تعبیر را بزرگانی مثل آیتالله سبحانی هم داشتند.
* مگر مرحوم کافی چه ویژگیهایی داشته که به عنوان شاخص و سنجه مطرح میشود؟
یکی از مهمترین ویژگیها که افراد مختلف درباره آن صحبت میکردند، گرهگشایی از کار مردم بوده؛ پسر مرحوم کافی از ایشان نقل میکند که «آن چیزی که من پایین منبر گرفتم بیشتر از آن چیزی بود که بالای منبر گرفتم»؛ منظورشان این بوده که گرهگشایی از کار مردم توفیقات بیشتری به ایشان داده تا سخنرانی؛ مثل رسیدگی به سفره و مایحتاج مردم تا جایی که ایشان بهواسطه چهره محبوب و شناختهشدهای که در بازار و بین مردم داشته است، بهنقلی به حدود 4200 خانواده کمک میکرده. باز پسر ایشان میگفت در سطح کشور جایی نیست که ما برویم و آقای کافی آنجا نرفته باشد؛ آن هم با توجه به کمبود امکانات آن روز و در بحث خدمات اجتماعی یک تنه مثل یک کمیته امداد کار میکرد.
از سوی دیگر، ایشان روزی چندین منبر میرفته؛ آن هم منبرهای طولانی آن روز و مردم هم به سبک و سیاقی که قدیم بوده، از پای این منبر پای منبر بعدی میرفتند و نمیشد روی منبر حرف تکراری زد. از شاخصههای دیگر ایشان، توبه دادن جوانها بوده؛ آن هم در اوضاع و احوالی که فساد و فحشا در دسترس عموم بوده است؛ از جمله یکی از گندهلاتهای تهران به اسم شاغلام که با صحبتهای آقای کافی متحول میشود و خادم مهدیه تهران! ایشان پس از توبه هم این افراد را رها نمیکرده؛ برایشان کار فراهم میکرده؛ زندگیشان را سر و سامان میداده و... حتی اگر کارگاهی که بنا بوده فرد توبه کرده در آن کار کند، به کارگر نیازی نداشته، مرحوم کافی خودش دستمزد آن فرد را از طریق صاحب کارگاه پرداخت میکرده تا او به محیط قبلی بازنگردد.
* اقتضای چنین رفتاری، دمخور بودن با مردم و پایین آوردن خود است؛ در مقابل میبینیم که برخی روحانیون تعابیری دارند مثل شأن روحانیت و... که شاید رفتار امثال مرحوم کافی را نپسندند؛ همان طور که به مرحوم صفایی حائری هم انتقاداتی میشد...
اصلاً یکی از ویژگیهایی که برای ایشان ذکر میکنند، همین است که اصطلاحاً اهل آن نبود که خودش را بگیرد و... در جمعها سریع با مردم قاطی میشد و لباس خیلی برایش موضوعیت نداشت؛ اکنون هم هستند طلابی که در برخورد با جوانها همین روش را دارند اما آقای کافی جامع این ویژگیها بوده است. از آن طرف، ایشان در فن خطابه هم مهارت داشته و اکنون هم خیلی از سخنرانیهای ایشان طرفدار دارد و حتی از برشهای سخنرانی ایشان بهعنوان نمونه آموزشی استفاده میشود.
* آیا در حوزه علمیه و در فرایند تربیت مبلغ، روی نکاتی مثل فن خطابه یا استعدادیابی در میان طلبهها هم تکیه میشود؟
کارهایی انجام میشود اما به نسبت سایر هزینهها، به این کار خیلی بها داده نمیشود؛ هستند طلبههایی که بهصورت خودجوش در این زمینه کار میکنند. بهطور خاص روی سبک سخنرانی مرحوم کافی هنوز پژوهش نشده تا مثلاً ساختاری استخراج شود و...
بازخوردهایی که هملباسهای شما از برخورد با مردم دارند، چگونه است؟
برخوردها گوناگون است؛ مثلاً در مناطق سیلزده اخیر، بشدت رابطه مردم و طلبهها خوب بود؛ مصاحبهها و کلیپهایی هم از نظرات مردم درباره این حرکت طلبهها پخش شد که مردم اظهار تشکر و شرمندگی میکردند. همین روش برخورد است که موجب خو گرفتن با مردم میشود و مردم هم آشنایی بیشتری با واقعیات پیدا میکنند. برخی مردم چون نحوه برخورد فلان مسئول را دیدهاند، گمان میکنند همه طلبهها هم این طوری هستند اما در چنین موقعیتهایی میفهمند که طلبهها هم از خود مردم هستند. بهطور کلی با وجود اینکه خیلی از طلبهها ظرفیت کار مردمی و تبلیغی را دارند، اما جهتدهی مناسب داده نمیشوند.
* آیا ورود برخی طلبهها به حوزه استفاده از فناوریهای جدید برای تبلیغ، مثل خود شما که در عرصه فیلمسازی فعالیت میکنید، به این معنی است که شیوه سنتی تبلیغ دیگر پاسخگو نیست؟
شیوه سنتی جای خودش را دارد و شیوههای نوین هم جای خودشان را؛ به این معنی که ما باید از فرصتهای جدید استفاده کنیم؛ مثلاً آقای کافی در دوره خودش از بهترین فناوری آن زمان که نوار کاست بود، استفاده کرد و نتیجه هم گرفت؛ نه تنها در بخش دینی جواب داد که حتی طبق نظر کارشناسان ارتباطات، زمینهای شد برای بحث انقلاب و پخش عمومی نوار سخنرانیهای امام. البته هنوز که هنوز است، تبلیغ چهره به چهره و سنتی تأثیرگذاری خودش را دارد و عمق تأثیرش چهبسا بیشتر از تبلیغ با استفاده از ابزارهای جدید هم باشد ولی قطعاً از زاویه اطلاعرسانی عمومی، مخاطب، توانایی پخش، تأثیر احساسی و عاطفی و...؛ نقاشی، شعر، فیلم و... هم جایگاه خودش را دارد؛ مثل زمان جنگ که خیلیها بهواسطه تأثیر نواهای حماسی امثال آهنگران برای رفتن به جبهه تشویق شدند و...
متأسفانه در مجموع خیلی به این حوزهها بها داده نمیشود. در ساخت همین مستند، ما با سختیهایی مواجه بودیم؛ ما با بودجهای بسیار کمتر از یک مستند مشابه درباره سوژهای دیگر کار کردیم و کار را در فضای جهادی پیش بردیم؛ هر چند نسبت به سالهای گذشته فضا بهتر شده؛ چند سال پیش که ما وارد این عرصه شدیم، آنقدر نگاهها بد بود که خیلی کارها را مخفیانه انجام میدادیم. از آن طرف در فضای هنری و رسانهای هم خیلی طلبهها را نمیپذیرند، با اینکه تواناییهای بسیاری هست؛ ما طلبه نویسنده و کارگردان خوب کم نداریم. متأسفانه در کارهای فرهنگی مدام اسم کار جهادی و کمهزینه مطرح میشود، در حالی که باید برعکس، بودجه فعالیتهای فرهنگی، قرآنی و معارفی بیشتر باشد؛ و طبعاً این شرایط روی کیفیت کار هم اثر میگذارد.
انتهای پیام/
نظر شما